𝗰𝗮𝘀𝘁𝗼𝘂𝘁

؛I am just a freak

گره های آبی

متاسفم عزیزم.

اما من اعتمادمو نسبت بهت از دست دادم.

تو من رو توی بدترین زمان زندگیم تنها گذاشتی. 

وقتی که واقعا شکسته بودم و دلیلی برای زندگی نمیدیدم. 

وقتی که چندین تار پشت موهام رو به سفیدی میرفتن و وقتی که کنارت نشسته بودم و گریه میکردم.

نمیدونم دوستی برای تو چطور معنا میشه شاید با سرگرمی یا میزان صمیمیت، اما برای من دوستی یه احساس ساده نیست. یه چیز جادویی که قلب آدمارو با نخای رنگی به هم متصل میکنه و تار و پودش از جنس محبت و فداکاریه. 

ما تعاریفمون با هم متفاوته و نمیتونم تورو مقصر بدونم. شاید تو وارد بعد دیگه ای شدی و تبدیل ماده به پادماده باعث شده اون نخ های ما با یه واکنش هسته ای از بین برن یا شایدم جنس گره هامون متفاوت بودن. شاید تَرَک های زمونه باعث شدن که فداکاری رو قاطی معجون دوستی به خورد خودم بدم اما این تعریف منه.

شایدم به دوش کشیدن بار غم دیگران کار خیلی سختی قلمداد بشه، حتی اگر به معنای گفتن جمله <من دوستتم و میتونی به من تکیه کنی باشه>

من به هیچ عنوان تورو سرزنش نمیکنم چون تو همینطور که هستی زیبایی و من احساس کردم که تمام این مدت فقط یه تصور دروغین از تو که برای خودم التیام بخش بود ساخته بودم، اما اون خود حقیقیت نیست. شیشه ی اون معجون برای من گنجایش متفاوتی داره و شایدم فرمولش به این سادگی نیست.

به هر حال من یه چیزی رو خوب میدونم که من شجاع بودم. توی همه ی روابطم گاهی از خودم گذشتم و کمک کردم. مراقب بودم و بابتش خوشحالم. حتی اگر اون احساس متقابل رو دریافت نکردم.من هیچ پشیمونی ای ندارم. چون جادو پر از شگفتیه به هرشکلی. 

اما میتونه نابودگر باشه و قلبتو از احساسات منفی مختلف پر کنه. میتونه سیاه باشه و آسیب بزنه. 

من هنوز دوست دارم. فردا و پسفردا و تا وقتی که زندم دوست دارم. تو دوست منی و احساسات من تغییر نمیکنن اما نمیتونم بیشتر از این رنگ سیاه بپاشم به اون نخ. 

میخوام پاک باشه و زیبا حتی اگر مجبور بشم دو طرفشو به قلب خودم وصل کنم و دل بسپرم به حضور گرده های جادویی ای که از تو روی الیاف نخ به جا مونده و؛ حتی اگر اینو بخونی و بگی هه غیر منطقیه و تو بودی که منو از خودت روندی!!! یا حتی اگر کنارم نشسته باشی و با چهره ای بی تفاوت و بدون هیچ نگاهی با حضورت، از درون لبخند بزنم و بگم اون دوست منه.

حالا که اون نخ ها طی برخورد، به نور تبدیل شدن منم حضورمو از تمام ابعاد جهان تو کمرنگ میکنم. 

پ.ن:دوست داشتم بدونی که پارسال وقتی هنوز به هم نزدیک نبودیم و بعد از امتحان وقتی من واقعا داغون بودم، خیلی یهویی بغلم کردی برام مثل یه معجزه بود. هیچوقت اونو فراموش نمیکنم حتی اگر تو،به یاد نیاریش.

پ.ن۲: یه صفحه از اسکرپ بوکم مال توعه. توش اون گل نرگس خشک شده رو چسبوندم و چیزای مربوط به تورو. اون اولین باری بود که کسی بهم گل نرگس هدیه میداد و برام خیلی ارزشمنده.

پ.ن۳:مراقب خودت باش.همیشه.

چهارشنبه, ۶ دی ۱۴۰۲، ۰۴:۴۵ ب.ظ
۰ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی